طرف نیسانش از تپه بالا نمیرفت گفت:
یا امامزاده داوود یه بسته خرما نذرت میکنم.
بالای تپه که رسید گفت: بیخیال نذر!
.
.
سرازیری ترمزش برید گفت: یا امام رضا بدادم برس داوود واسه یک بسته خرما داره خون به پا میکنه
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0